@article { author = {طاووسی, مجید and امامی جمعه, سید مهدی}, title = {پیوند فرهنگ و فرزانه در فلسفه سهروردی}, journal = {دوفصلنامه علمی پژوهشی دین و سیاست فرهنگی}, volume = {2}, number = {2}, pages = {7-32}, year = {2016}, publisher = {شورای تخصصی حوزوی شورای عالی انقلاب فرهنگی}, issn = {2423-7124}, eissn = {}, doi = {}, abstract = {«نظریة فرهنگی» میراث اندیشة مدرن است، ولیکن غلبه زیست‌وارة مدرن ما را بر آن می‌دارد تا از خاستگاه حکمی خویش، راجع به امکانِ نوعی طرحِ بحث از آن، اندیشه کنیم. به نظر می‌رسد در فلسفة سهروردی، مؤلّفه‌هایی وجود دارند که امکان نوعی گفت‌وگوی معنادار را برای ما در این حوزه فراهم می‌سازد. فلسفة اشراق سهروردی از آغاز خود، در پی آن است که ضرورت هستی‌شناختی خویش را در نسبت با علم الهی تأمین سازد. طرح سهروردی در مسئلة علم الهی، به ضرورت، طرح یک علم النفس اشراقی،  تبیینی از عالم مثال به مثابة ظرف حیاتِ نفس، و بحث از نسبت میان عوالم را به میان می‌آورد. از سوی دیگر، عالم مثال وعاء مثُل معلقه‌ای است که در عین جزئیت، وحدت و ضرورت همه امور مادون خویش را تأمین می‌کنند. طباع تام، که در ظرف مثال دیدار می‌شود، بستر ضروریِ «من» برای هرگونه سلوک نفس از آغاز تا پایان است و از این رو، آغاز و انجام هر هویت بشری به شمار می‌آید. بنابراین، به مدد طرح سهروردی، می‌توان از فرهنگ در معنایی بسیار گسترده و هستی‌شناسانه گفت‌وگو کرد؛ نحوة تبیین سهروردی از عالم مثال و تبیین آن به نحوی که قلمرو نفس را تا پایین‌ترین سطح هستی نمودار می‌سازد، فرهنگ را به مثابة حقیقت همة امور و این بار اموری که حقیقت آنها علم و نور است یا در نورانیت نفس، هویّت می‌یابند، برای ما به تصویر می‌کشد. این فرهنگ، فرهنگ بشری نیست، اگرچه مجرای تحقق آن و قوام آن در مراتب گوناگون هستی بر نفس تکیه دارد، لیکن نفسِ فرزانه مجرای این فرهنگ الهی در پیوند با بالاترین مراتب تجرّد است. بنابراین، سرانجام در سهروردی به پیوند فرهنگ و فرزانه خواهیم رسید.}, keywords = {سهروردی,اشراق,فرهنگ,فرزانه,عالم مثال}, url = {https://www.jrcp.ir/article_42331.html}, eprint = {https://www.jrcp.ir/article_42331_34d62e10fef5a30d4e8c5a417e163e52.pdf} } @article { author = {سیدی فرد, سید علی and فرقانی, محمد کاظم}, title = {نقد نظریۀ «اصالت فرهنگ بر اساس آموزه‌های فلسفی حکمت متعالیه»}, journal = {دوفصلنامه علمی پژوهشی دین و سیاست فرهنگی}, volume = {2}, number = {2}, pages = {33-48}, year = {2016}, publisher = {شورای تخصصی حوزوی شورای عالی انقلاب فرهنگی}, issn = {2423-7124}, eissn = {}, doi = {}, abstract = {دربارة مسئلۀ «عاملیت- ساختار»، سه دیدگاه کلی وجود دارد: برخی جانب عاملیت را گرفته‌اند؛ برخی جانب ساختار را؛ و برخی دیگر سعی کرده‌اند نظریاتی میانی ارائه کنند. نظریۀ «اصالت جامعه»، که از سوی برخی متفکران مسلمان ارائه شده، راه‌کاری است میانی برای جمع میان عاملیت و ساختار. این نظریه دارای دو صورت‌بندی است. صورت‌بندی اولیۀ آن توسط علّامه طباطبائی و شهید مطهّری مطرح شده است که در تأیید مدعای خود، صرفاً به برخی شواهد قرآنی و تجربی استناد می‌کنند. اما صورت‌بندی جدید آن، که توسط دکتر پارسانیا ارائه شده و با نام «اصالت فرهنگ» شهرت یافته است، برای دفاع از آموزۀ «اصالت جامعه»، به دلیلی پیشینی و فلسفی متمسک می‌شود. استدلال دکتر پارسانیا به طور خاص، مبتنی بر دو آموزۀ حکمت صدرایی است: اصل «اتحاد علم، عالم و معلوم»، اصل «سِعی بودن کلی». مقالۀ حاضر پس از تقریر صورت‌بندی اولیه و صورت‌بندی جدید نظریۀ «اصالت جامعه»، صورت‌بندی جدید آن را نقد می‌کند و نشان می‌دهد که این نظریه از تبیین ویژگی‌های اصلی فرهنگ ناتوان است.}, keywords = {عاملیت- ساختار,اصالت جامعه,اصالت فرهنگ,اتحاد علم,عالم و معلوم,کلی سعی}, url = {https://www.jrcp.ir/article_42329.html}, eprint = {https://www.jrcp.ir/article_42329_607a3b9204318d289dcf08d096aaaaaa.pdf} } @article { author = {محدّث, علیرضا and ابراهیمی‌پور نعمت آباد, قاسم}, title = {ظرفیت‌های فرهنگی ـ هویّتی جهان فطری}, journal = {دوفصلنامه علمی پژوهشی دین و سیاست فرهنگی}, volume = {2}, number = {2}, pages = {49-76}, year = {2016}, publisher = {شورای تخصصی حوزوی شورای عالی انقلاب فرهنگی}, issn = {2423-7124}, eissn = {}, doi = {}, abstract = {از دورة رواج تجربه‌گرایی، به فطرت به مثابة کیفیت خلقت انسان با ویژگی‌های فرامادی توجه جدّی نشده است و بیشتر پژوهش‌های انجام‌شده در باب سرشت نوعی انسان، یا رویکردی مادی دارد، به گونه‌ای که اساساً به انکار ذاتمندی انسان انجامیده (سرشت‌ستیز) یا با نوعی تقلیل‌گراییِ آدمی به ابعاد فیزیکی، ظرفیت‌های فرهنگی ـ هویّتی انسان به داشته‌هایی از قبیل ابعاد فیزیولوژیکی و ژنتیکی فروکاسته شده (سرشت‌پذیر مادی) و به‌تدریج، درک انسان از هویّت نوعی خویش و دیگری فرهنگی را با چالش مواجه ساخته است. این نوشتار می‌کوشد بر پایة انسان‌شناسی قرآنی، با رویکردی فرامادی و با روش «توصیفی ـ تحلیلی»، ظرفیت‌های فرهنگی ـ هویّتی جهان فطری را به مثابة زیستْ‌جهان بنیادین و مشترک میان جهان‌های متکثّر فرهنگی بررسی کند. جهان فطری با برخورداری از ثبات‌، اشتراک میان انسان‌ها، و قوانین عامی همچون «انکارناپذیری اصل واقعیت» (در حوزة بینش‌ها) و «گرایش به کمال مطلق» (در حوزة گرایش‌ها)، می‌تواند زمینة درکی از هویّت نوعی انسان و ایجاد تعامل میان جهان‌های فرهنگی متکثّر را فراهم سازد. برخی از یافته‌های آن عبارت است از: قدرت بازدارندگی فوق‌العاده بالا در برابر انکار بعد شناختاریِ مطلق علم در حوزة «ادراکات حقیقی»؛ ظرفیت هدایت‌گری اعتباریات به سمت گرایش‌های عالی انسانی در حوزة «ادراکات اعتباری»؛ قدرت جذب فرافرهنگی؛ توان دیپلماسی عمومی؛ جلوگیری از شکاف نسل‌ها؛ معنادار کردن بازگشتن به خویشتن.}, keywords = {فطرت,فرهنگ,جهان فطری,جهان فرهنگی}, url = {https://www.jrcp.ir/article_42330.html}, eprint = {https://www.jrcp.ir/article_42330_69639253a864af70253577bfc1fc4154.pdf} } @article { author = {موذن سلطان آبادی, معصومه and هاشمیان, سید محمد حسین}, title = {مطالعه‌ی تجارب زنان، در اجرای الگو‌ی مطلوب مصرف، در خانواده (با تاکید بر بیانات مقام معظم رهبری در مورد مصرف)}, journal = {دوفصلنامه علمی پژوهشی دین و سیاست فرهنگی}, volume = {2}, number = {2}, pages = {77-98}, year = {2016}, publisher = {شورای تخصصی حوزوی شورای عالی انقلاب فرهنگی}, issn = {2423-7124}, eissn = {}, doi = {}, abstract = {مصرف‌گرایی و نبود یک الگوی صحیح در مصرف، امروزه بسیاری از کشورها را با چالش فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی مواجه ساخته است. اهمیت اصلاح الگوی مصرف در کشور، با توجه به اهتمامی که در سال‌های اخیر، مقام معظّم رهبری به این مهم داشته‌اند، بر کسی پوشیده نیست. این مقاله تجارب زنان خانواده در اجرایی کردن الگوی مطلوب مصرف، اعم از صرفه‌جویی، پرهیز از اسراف و مصرف کالای داخلی را از زبان آنان، بررسی کرده است. انجام این مطالعه از طریق «بررسی اسناد» و روش «فوکوس گروپ» صورت گرفته است. یافته‌های تحقیق نشان می‌دهد با توجه به جزئی‌نگر بودن روحیة زنانه، خلّاقیت، لطافت، و تأثیرگذاری بسیار بر همسر و فرزندان، زنان نقش زیادی در اجرای مصرف مطلوب در خانواده دارند. این تجارب هرچند جزئی می‌تواند تغییراتی اساسی در الگوی مصرف خانواده و جامعه ایجاد کند. مطرح شدن این تجارب در سطح جامعه، می‌تواند دو پیامد مثبت داشته باشد: از یک سو، موجب می‌شود دیگر زنان نیز آن را به‌کار گیرند، و از سوی دیگر، موجب خواهد شد سیاست‌گذاران هم از توانمندی زنان آگاه شده، علاوه بر اتخاذ سیاست‌هایی مبتنی بر آموزش خانواده و نیز حمایت از تجارب موفق به عنوان الگویی فرهنگی، از توانایی و تجارب زنان، در زمینة ظرفیت‌های سیاست‌گذاری مصرف در خانواده و اجرای آن، برای تحقق الگوی مصرف مطلوب در جامعه، بهره گیرند.}, keywords = {خانواده,الگوی مصرف,صرفه جویی,مصرف کالای داخلی,گروه کانونی}, url = {https://www.jrcp.ir/article_42332.html}, eprint = {https://www.jrcp.ir/article_42332_0930d36d352371fed680e259a3099927.pdf} } @article { author = {مهدی‌زاده, سجّاد}, title = {الگوی ارتباطات انسانی مطلوب در فرهنگ اسلامی}, journal = {دوفصلنامه علمی پژوهشی دین و سیاست فرهنگی}, volume = {2}, number = {2}, pages = {99-120}, year = {2016}, publisher = {شورای تخصصی حوزوی شورای عالی انقلاب فرهنگی}, issn = {2423-7124}, eissn = {}, doi = {}, abstract = {برخی نظریات به نقش برجستة ارتباطات و نقش‌آفرینی آن‌ در پیدایش، حفظ یا تحوّل و انتقال فرهنگ اشاره می‌‌کنند. در ابعاد گوناگون سیاست‌گذاری فرهنگی نیز لازم است به این مقوله توجه جدّی‌تری بشود. این مقاله درصدد است با تبیین اهمیت و جایگاه ارتباطات در تحقق فرهنگ دینی، به ارائة ابعاد کلی الگوی ارتباطات انسانی ـ اسلامی بپردازد. بدین منظور، با روش کیفی- تحلیلی، ضمن بازخوانی نقش ارتباطات در فرهنگ دینی، محوریت توحید و ولایت در ارتباطات انسانی مطلوب دینی تبیین می‌گردد. بر اساس تحلیل این نوشتار، توحید محور اصلی نظام معنایی فرهنگ دینی است و بدین‌روی، ابعاد گوناگون ارتباطات نیز باید در جهت تحقق آن ترسیم شود. از سوی دیگر، چون ولایت ظرف تحقق توحید است، ارتباطات مطلوب دینی باید با توجه به درجة دین‌داری افراد و تولّا و تبرّا شکل گرفته، بر اساس آن اجرا شود و سایر حیثیات مخاطب و ساحاتی که ارتباط در آن محقق می‌شود به عنوان قیودی بر آن ملاحظه شود. با توجه به جایگاه برجستة ارتباطات در تحقق فرهنگ دینی، لازم است این مسئله در مراحل گوناگون سیاست‌گذاری و آموزش عمومی جامعه مدّ نظر سیاست‌گذاران قرار گیرد.}, keywords = {ارتباطات انسانی,فرهنگ,سیاست‌گذاری,توحید,تولّا و تبرّا}, url = {https://www.jrcp.ir/article_42333.html}, eprint = {https://www.jrcp.ir/article_42333_6d6e36a27c817253ddfa8aa3627ac104.pdf} } @article { author = {خورشیدی, سعید}, title = {بررسی انتقادی دلالت‌های نظریه فرهنگِ دورکیم در حوزه خط‌مشی‌گذاری فرهنگ}, journal = {دوفصلنامه علمی پژوهشی دین و سیاست فرهنگی}, volume = {2}, number = {2}, pages = {121-144}, year = {2016}, publisher = {شورای تخصصی حوزوی شورای عالی انقلاب فرهنگی}, issn = {2423-7124}, eissn = {}, doi = {}, abstract = {نظریة فرهنگ که متکفل پاسخ به مسائلی همچون چیستی فرهنگ (ماهیت فرهنگ)، چگونگی ایجاد، تثبیت، بسط و تغییر فرهنگ، تبیین مؤلفه‌های بنیادین و سطحی فرهنگ و آثار و پیامدهای اجتماعی فرهنگ است، یکی از بنیادی‌ترین اصول موضوعة دانش خط‌مشی‌گذاری فرهنگ را شکل می‌دهد. براین‌اساس پذیرفتن هریک از نظریات فرهنگ موجود، ظرفیت‌های خاصی را در حوزة خط‌مشی‌گذاری فرهنگ فعال ساخته، طرح برخی مسائل و نظریات را ممکن و برخی دیگر را ناممکن می‌گرداند. نظریة فرهنگ دورکیم، یکی از مهم‌ترین نظریات کلاسیک در زمینة فرهنگ است که تأثیراتی جدی بر نظریات پس از خود گذاشته است. این مقاله در پی آن است تا با بهره‌گیری از علم روش‌شناسی بنیادین، اقتضائات و دلالت‌هایی را که پذیرفتن (مبنا قرار دادن) نظریة فرهنگ دورکیم، در علم خط‌مشی‌گذاری فرهنگ به دنبال خواهد داشت، بیان‌ کند. برای نمونه، بر پایة نظریة فرهنگ دورکیم، حاکمیت امکان استقرار فرهنگ دلخواه خود در جامعه را ندارد، بلکه تنها می‌تواند از طریق خط‌مشی‌گذاری فرهنگ بر سرعت استقرار فرهنگِ متناسب با شرایط اجتماعیِ جامعه بیفزاید و یا عیوب و امراض آن را درمان کند. در این دیدگاه، مسئلة فرهنگی از مقایسة وضعیت جامعه با متوسط وضعیت جوامعی که از حیث رشدیافتگی همسطح آن هستند، ادراک می‌شود.}, keywords = {خط‌مشی‌گذاری فرهنگ,روش‌شناسی بنیادین,کارکردگرایی,تغییر و تحول فرهنگ}, url = {https://www.jrcp.ir/article_42335.html}, eprint = {https://www.jrcp.ir/article_42335_ba8fbe3d76b39aa15383d9b4b921280d.pdf} }